خاطره دکتر علی شریعتی
جمعه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۵۷ ق.ظ
دکتر شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،
آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه
در آن سن و سال، زن داشت!...
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم
در حالیکه خودم زن داشتم ، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »
«پناه» میبرم «به خدا»، از عـیبی که،
«امروز» در خود می بینم، و «دیروز» «دیگران را» به خاطر،
«هـمان عیـب» ملامت کرده ام.
محتاط باشیم، در «سرزنش» و «قضاوت کردن دیگران».
وقتی
نه از «دیروز او» خبر داریم و نه از "فردای خودمان"
نماز روزه هاتون مورد قبول درگاه حق.
یاعلی
۹۸/۰۳/۱۰