عشق چیست؟
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۸، ۱۰:۴۳ ب.ظ
شاگردی از استادش پرسید ((عشق چیست؟))
استاد در جواب گفت به گندم زار برو و پر
خوشه ترین شاخه را بیاور.اما در هنگام عبور
از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به
عقب برگردی تا خوشه ای بچینی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی
برگشت . استاد پرسید ((چه اوردی؟))
و شاگرد با حسرت جواب داد ((هیچ !هرچه جلو
می رفتم خوشه های پر پشت تر می دیدم و به
امید پر پشت ترین ان ها تا انتهای گندم زار
رفتم.))
استاد گفت عشق یعنی همین!
شاگرد پرسید پس(( ازدواج چیست؟))
استاد به سخن امد که به جنگل برو وبلندترین
و زیباترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته
باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی.
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی
برگشت.
استاد پرسید:((چه شد؟))
او در جواب گفت به جنگل رفتم و اولین درخت
بلندی را که دیدم انتخاب کردم. ترسیدم که اگر
جلو بروم باز هم دست خالی برگردم.
استاد گفت ((ازدواج یعنی همین!!!))
۹۸/۰۸/۰۱